سراب عرفان
نوشته شده توسط : علی حیدری

سراب عرفان

. . . كودك بوديم و شبحى از وجود خدا در زاويه اى از پهناى آسمان بر پرده ى خيال مى كشيديم;

ما بزرگ شديم . . . ولى آن شبح كوچك چطور؟!

آيا آن هم بزرگ شده است؟! . . . و چه اندازه؟! . . . و تا كجا؟!

آيا آن قدر بزرگ شده است كه مجالى براى وجود من و شما باقى نگذاشته باشد؟!

ما «او» شده باشيم و او عيناً «ما» شده باشد؟!

اگر آن «پندار» را وا نهاده، و اين «انديشه» را برگزيده ايم، آيا اين خود باطل كننده ى پندارهاى باطل، و يا خود نيز پندارى باطل است؟!

خوشا آنان كه آنچه را كه بايد، چنانكه هست شناختند و شناساندند; و در سايه ى نصوص مكتب وحى، حق را چنان يافتند كه نه به آراستن دلخواه دين نيازى ديدند، و نه به كاستن آن به هواى خويش دست يازيدند.

و خوشا آنان كه معرفت را از متن وحى و نصوص مفسّران واقعى آن آموختند، نه چيز ديگر;

و دين را تنها به معصوم شناختند، نه كس ديگر;

و خنك آنان كه حريّت و انسانيت خويش را در تنش هاى حزبى قربان نكرده، خود را يافتند و به دور از هر گونه ميل و هوا و سنگ اين و آن بر سينه كوبيدن، خويشتنِ عقيدتى خويش را از متن وحى و برهان مى جويند نه از اوهام ديگران.

 

دریافت نسخۀ PDF

 

منبع :

http://www.al-shia.com/html/far/books/falsafe/sarab/index.htm

 





:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست